تا چشم به این دنیا گشودم، صدای رادیو در اطرافم به گوش می‌رسید. پدرم عاشق رادیو بود. او شب‌ها تا صبح، گوشی سفیدرنگ کوچکی را به رادیوی ترانزیستوری ژاپنی‌اش متصل می‌کرد و با صدای نجواگرانه رادیو به خواب می‌رفت. پدربزرگ مرحوم من نیز در زیرزمین خانه‌اش میز کار چوبی سبزرنگ و بزرگی داشت و در ساعات فراقتش به تعمیر رادیوهای لامپی و ترانزیستوری می‌پرداخت. اغراق نیست اگر بگویم بیشتر دانشم از رادیو را مرهون آموزه‌های او هستم.

 

 

 

در صفحات بعد، از خاطراتم درباره رادیو بیشتر خواهم نوشت.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 8
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : حسین خبازان |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.